بردباری در سیره نبویموضوع صبر و شکیبایی درباره پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، پیرامون چهار محور قابل بررسی میباشد: دستور صبر به حضرت از طرف خداوند؛ صبوری در سیره آن حضرت و مواردی که ایشان در مقابل ناملایمات صبر کردند؛ دستور به صبر از طرف آن حضرت به مومنین برای صابر و شکیبا بودن ایشان؛ تبیین صبر، انواع و اقسام آن در کلام نبوی، که در این مقاله به این چهار محور می پردازیم. فهرست مندرجات۲ - دعوت پیامبر به صبر ۲.۱ - سبب حزن پیامبر ۲.۱.۱ - نسبت ناروا ۲.۱.۲ - تکذیب پیامبر ۲.۱.۳ - جسارت به پروردگار ۲.۲ - راهکارهایی برای آرامش قلب پیامبر ۲.۲.۱ - تبیین عاقبت ظالمان ۲.۲.۲ - امر به تسبیح خدا ۲.۲.۳ - وضعیت پیامبران پیشین ۲.۲.۴ - ارائه الگویی عینی ۳ - صبر در سیره پیامبر ۳.۱ - اعتراض بر تقسیم غنائم ۳.۲ - مشاهده جنازه حضرت حمزه ۴ - دستور به صبر از طرف پیامبر ۵ - اقسام صبر در کلام نبوی ۵.۱ - جایگاه صبر ۵.۲ - انواع صبر ۵.۳ - پاداش صبر ۶ - پانویس ۷ - منبع ۱ - صبر در لغت و اصطلاحصبر نام یک داروی تلخ [۱]
مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ص۱۸۱، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، ۱۳۶۰ ش، چاپ اول.
و به معنی خویشتنداری در سختی و تنگی است و در اصطلاح، یعنی شکیبائی و خودداری نفس بر آنچه که عقل و شرع حکم میکند و آن را میطلبد یا آنچه را که عقل و شرع، خودداری نفس از آن را اقتضاء میکند، [۲]
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۷۴، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، چاپ اول.
پس صبر و شکیبائی لفظ عامی است که معانی مختلفی را به شرح زیر در بردارد:۱- اگر صبر و شکیبائی نفس برای مصیبتی باشد، واژه صبر بکار میرود نه چیز دیگر و ضدّش جزع و بیتابی است [۳]
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۷۴، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، چاپ اول.
که صبر حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در زمان مواجهه با جسد مثله شده حضرت حمزه از این دست میباشد.۲- اگر صبر در جنگ و محاربه باشد، شجاعت و پایداری نامیده میشود که ضدش ترس و جبن است، [۴]
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۷۴، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، چاپ اول.
که این نکته درباره پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیازی به توضیح و ایراد مثال ندارد.۳- هر گاه صبر در کاری ملالآور و دلتنگ کننده باشد، ظرفیت داشتن و دلدار بودن نامیده میشود که ضدّش کم ظرفیتی و ضجر و دلتنگی است، [۵]
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۷۴، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، چاپ اول.
که در این رابطه میتوان به خویشتن داری حضرت در برابر ناسزاگویان، بدخواهان و توطئهگران، که به دلیل دعوت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) موقعیت خویش را در خطر میدیدند، اشاره نمود.۴- و زمانی که صبر در خودداری از کلام و سخن گفتن باشد، کتمان نامیده میشود و ضدّش فاش کردن سخن و ناآرامی است. [۶]
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۷۴، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، چاپ اول.
۲ - دعوت پیامبر به صبرموضوع صبر و شکیبایی درباره پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، پیرامون چهار محور قابل بررسی میباشد: ۱.دستور صبر و شکیبایی به آن حضرت از طرف باری تعالی؛ ۲.صبوری و شکیبایی در سیره آن حضرت و مواردی که ایشان در مقابل ناملایمات صبر کردند؛ ۳.دستور به صبر از طرف آن حضرت به مومنین برای صابر و شکیبا بودن ایشان؛ ۴.تبیین صبر، انواع و اقسام آن در کلام نبوی. اما پیرامون موضوع اول در این باره آیات زیادی وجود دارد که حضرت را به صبوری و شکیبایی دعوت میکند که در ادامه ذکر میگردد: خداوند باری تعالی در موارد متعددی که در قرآن از آنها یاد میکند، پیامبرش را به صبر توصیه کردند که بیشتر این موارد پیرامون مشکلات و سختیهایی بود که بر اثر دعوت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و لجاجت کافران و کسانی که موقعیت خود را با این دین جدید در خطر میدیدند به وجود آمد؛ که این مساله مشکلات فراوانی را برای آن حضرت ایجاد کرد که به یکی از مصادیق آن به صورت گذرا اشاره میکنم: تهمتها و گفتارهای ناسزای کفار و غیر آنها روح و روان آن حضرت را سخت آزرده میساخت که خداوند در قبال این مساله به رسول گرامیش در قرآن میفرماید: «اصْبرِْ عَلی مَا یقُولُونَ؛ و در برابر آنچه میگویند شکیبا باش» (خداوند باری تعالی ۱۱ بار و با لفظ: «فاصبر» پیامبرش را به صبر دعوت میکند.) خداوند سبحان در آیات قبل از آیه پیش گفته و پس از اینکه تهمتهای کفار (مثل اینکه دعوت به حق آن حضرت را دعوتی خود ساخته و دروغین خواندند و آن را وسیله و بهانهای برای ریاست ایشان نامیدند و نیز گفتار آنان را که او (پیامبر) هیچ مزیت و برتری بر ما ندارد تا به خاطر آن اختصاص به رسالت و انذار بیابد و نیز اینکه آنان روز حساب و عذاب خدا، که بدان تهدید شدند، را مورد تمسخر قرار میدادند) را نقل و بیان فرمود، در این آیه شریفه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خود را امر به صبر میکند. ۲.۱ - سبب حزن پیامبراساسا و بر طبق آیات و روایات مختلف، ناراحتی حضرت و حزن قلبیاش در سه مرحله اتفاق افتاده است که خداوند در همه این موارد، رسولش را امر به صبر میکند، که این مراحل به شرح زیر میباشد: ۲.۱.۱ - نسبت ناروااول نسبتهای ناروایی که به حضرت میدادند که باعث ناخرسندی ایشان میگردید؛ مثل آنکه ایشان را ساحر و کذاب، مجنون، ریاست خواه و ریاست طلب [۱۳]
طباطبایی سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۱۸۹، دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم، قم، ۱۴۱۷ ق، چاپ پنجم.
و مواردی از این دست میخواندند که خداوند در همه موارد یاد شده رسولش را به صبر توصیه میفرماید.۲.۱.۲ - تکذیب پیامبردر مرحله بعد برخی از مردم آن حضرت را تکذیب کردند که این مطلب نیز آزردگی خاطر پیامبر را در پی داشت.«فَاِن کَذَّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَ رُسُلٌ مِّن قَبْلِک؛ پس (اگر این بهانهجویان،) تو را تکذیب کنند، (چیز تازهای نیست) رسولان پیش از تو (نیز) تکذیب شدند.» (در ترجمه آیات از ترجمه آیتالله مکارم شیرازی استفاده شده است.) ۲.۱.۳ - جسارت به پروردگاراما در مرحله آخر، آنان موضوع را از حد گذرانده و به خداوند باری تعالی جسارت کردند که در اینجا پیامبر فرمود: من در برابر ناملایمات خود، خانواده و حیثیتم صبر کردم، ولی در برابر بدگویی به پروردگارم شکیبایی ندارم، [۱۶]
بحرانی، سیدهاشم، حلیة الابرار فی احوال محمد و آله الاطهار، ج۱، ص۳۴۰، مؤسسة المعارف الاسلامیة، قم، ۱۴۱۱ ق، چاپ اول.
[۱۸]
عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج۵، ص۱۱۷، انتشارات اسماعیلیان، قم، ۱۴۱۵ ق، چاپ چهارم.
در اینجا بود که خداوند عزوجل این آیات را نازل فرمود که:«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَ الْاَرْضَ وَ مَا بَینَهُمَا فیِ سِتَّةِ اَیامٍ وَ مَا مَسَّنَا مِن لُّغُوبٍ• فَاصْبرِْ عَلیَ مَا یقُولُونَ وَ سَبِّحْ بحَِمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوب؛ ما آسمانها و زمین و آنچه را در میان آنهاست در شش روز [ شش دوران] آفریدیم، و هیچ گونه رنج و سختی به ما نرسید! (با این حال چگونه زنده کردن مُردگان برای ما مشکل است؟! ) • در برابر آنچه آنها میگویند شکیبا باش، و پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور.» ۲.۲ - راهکارهایی برای آرامش قلب پیامبرراهکارها و توصیههای خداوند به پیامبرش برای دلداری دادن به او، ایجاد آرامش قلبی و بالابردن میزان صبوری حضرت نیز چند مورد است که به صورت خلاصه بدانها اشاره میشود: ۲.۲.۱ - تبیین عاقبت ظالمانتبیین عاقبت ظالمان و تکذیب کنندگان از امم پیشین و بیان سنت الهی در این زمینه برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)؛ «فَاَخَذْنَهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فیِ الْیمِّ فَانظُرْ کَیفَ کَانَ عَاقِبَةُ الظَّلِمِین؛ ما نیز او و لشکریانش را گرفتیم و به دریا افکندیم اکنون بنگر پایان کار ظالمان چگونه بود» ۲.۲.۲ - امر به تسبیح خدادستور به خواندن نماز و تسبیح خداوند در هنگام ناراحتی؛ «وَ لَقَدْ نَعْلَمُ اَنَّکَ یضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یقُولُونَ• فَسَبِّحْ بحَِمْدِ رَبِّکَ وَ کُن مِّنَ السَّاجِدِینَ• وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتیَ یاْتِیکَ الْیقِین؛ و و ما میدانیم سینهات از آنچه آنها میگویند تنگ میشود (و تو را سخت ناراحت میکنند) • (برای دفع ناراحتی آنان) پروردگارت را تسبیح و حمد گو! و از سجده کنندگان باش! • و پروردگارت را عبادت کن تا یقین [ مرگ] تو فرا رسد!.» ۲.۲.۳ - وضعیت پیامبران پیشینبیان وضعیت مشابهی که پیامبران پیشین نیز با آن دست به گریبان بودند برای رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، چرا که آنها هم پیشتر، در چنین شرایطی مثل تکذیب و مواردی از این دست که برای پیامبر (ص) رخ داد، قرار گرفته بودند.«وَ لَقَدِ اسْتهُْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِک؛ (اگر تو را استهزا کنند نگران نباش،) پیامبران پیش از تو را (نیز) استهزا کردند امّا سرانجام، آنچه را استهزا میکردند دامان مسخرهکنندگان را گرفت (و مجازات الهی آنها را در هم کوبید)! » ۲.۲.۴ - ارائه الگویی عینیارائه الگوهای عینی برای آن حضرت، از پیامبرانی که دچار سختیهای مشابه مشکلات آن حضرت شدند و در برابر آنها صبر کردند [۲۹]
طباطبایی سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۱۸۹، دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم، قم، ۱۴۱۷ ق، چاپ پنجم.
که خداوند از این عده نام نه نفر از انبیای گرامی خود را ذکر کرده است.(که عبارتند از: ۱- داوود، ۲- سلیمان، ۳- ایوب، ۴- ابراهیم، ۵- اسحاق، ۶- یعقوب، ۷- اسماعیل، ۸- الیسع، ۹- ذوالکفل (علیهالسّلام)، که ابتدا نام داوود را آورده و به قسمتی از داستانهای او اشاره میفرماید.)۳ - صبر در سیره پیامبراما درباره موضوع دوم یعنی صبر در سیره پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) موارد بسیاری از شکیبایی آن حضرت گزارش شده که در اینجا تنها به دو مورد از آنها آن هم به صورت گذرا اشاره میکنم: ۳.۱ - اعتراض بر تقسیم غنائم«لمّا کانَ یومَ حُنَین آثرَ النَبیُ صناساً اعطی الاقرعَ بنَ جابس مِائةً مِنَ الابل و اعطی عیینهَ مثلَ ذلکَ و اَعطی ناساً، فَقالَ رَجلٌ: ما اریدَ بِهذه القِسمَة وَجهَ اللّهِ، فَقلتُ لاَخبِرَنّ النّبیّ صفاَخبَرتُه، فَقالَ: «رَحمَ اللّه موسی قَد اُوذیَ بِاَکثر مِن هذا فَصَبَرَ» [۳۳]
ابن اسحاق، محمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام تاریخ الاسلام بالرسوم، ج۲، ص۶۰۴، دار المعرفة، پاریس، چاپ اول.
[۳۴]
خرمشاهی، بهاء الدین، انصاری، مسعود، پیام پیامبر، ص۳۶۸، نشر منفرد، تهران، ۱۳۷۶ ش، چاپ اول.
روایت شده است که در ایام جنگ حنین پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بعضی از مردمان را [ بر بعضی دیگر] ترجیح داد، به اقرع بن حابس صد شتر و به عیینه همچون آن داد و به مردمانی دیگر[ هم] بخشید.مردی گفت: در این تقسیم کردن خشنودی خداوند خواسته نشده است! من گفتم، قطعا [ این گفتار را] به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خبر خواهم داد؛ پس به آن حضرت خبر دادم و ایشان فرمودند: «خداوند موسی را رحمت کند، بیشتر از این آزار دید و صبر کرد».توضیح آنکه در گفتار آن شخص، تلویحا عدم رعایت عدالت از طرف پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وجود دارد و این مساله موجب آزردگی آن حضرت گردید و جمله آخر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هم، حکایت از صبر ایشان و بایستگی آن دارد. ۳.۲ - مشاهده جنازه حضرت حمزهیکی دیگر از این موارد هم واقعهای است که در جنگ احد رخ داد؛ که جنازه حضرت حمزه پس از پایان جنگ با وضع دلخراشی (جنازه ایشان مثله شده بود) یافت شد و زمانی که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر جنازه ایشان حاضر و وضعیت وی را مشاهده نمود از شدت ناراحتی فرمود: «لَاُمَثِّلَنَّ بِسَبْعِینَ مِنْ قُرَیشٍ؛ یعنی هرآینه چنین کاری را با هفتاد نفر از قریش انجام خواهم داد! » که در پی این گفتار حضرت، آیه شریفه زیر نازل شد که: «وَ اِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیرٌ لِلصَّابِرین؛ و هر گاه خواستید مجازات کنید، تنها بمقداری که به شما تعدّی شده کیفر دهید! و اگر شکیبایی کنید، این کار برای شکیبایان بهتر است.» که در این هنگام حضرت فرمودند صبر میکنم. ۴ - دستور به صبر از طرف پیامبراما درباره موضوع سوم، دستور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مومنان برای صابر و شکیبا بودن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «عَجَبا لِاَمرِ المُؤمِنِ اِنَّ اَمرَهُ کُلُّهُ لَهُ خَیرٌ وَ لَیسَ ذلکَ لِاَحَدٍ اِلّا لِلمُؤمِنِ؛ اِن اََصابَتهُ سَرّاءَ شَکَرَ فَکانَ خََََیراً لَهُ وَ ان اَصابَتهُ ضَرّاءَ صَبَرَ فَکانَ خَیراً لَهُ» [۳۷]
عجباپاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحة مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم، ص۵۶۳، نشر دنیای دانش، تهران، ۱۳۸۲ ش، چاپ چهارم.
«شگفتا از کار مؤمن، همه کارش خیر است، این [ ویژگی] جز برای مؤمن حاصل نمیشود: اگر خوشی به او برسد، شکر میکند، که برایش خیر است و اگر سختی به او برسد، بردباری میکند و[ این نیز] برایش خیر است.شایان ذکر است که اینجا خبر (که میفرماید مومن این چنین است) در مقام انشاء است، یعنی مومن بایستی این گونه باشد نه اینکه همیشه همه مومنین در این حالت به سر میبرند! ۵ - اقسام صبر در کلام نبویاما درباره موضوع چهارم (تبیین صبر و تقسیمات آن)، در این قسمت روایاتی از نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میشود که صبر را توصیف و جزای صابران را نیز ذکر نموده، در عین حال که انواع آنرا هم تبیین کرده است.به این روایات توجه کنید: ۵.۱ - جایگاه صبرقال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): «الصَّبْرُ مِنَ الْاِیمَانِ کَالرَّاْسِ مِنَ الْجَسَد» رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در تبیین جایگاه صبر و اهمیت آن فرمود: «نسبت صبر با ایمان همچون نسبت سر با بدن است» ۵.۲ - انواع صبرهمچنین آن حضرت در تبیین انواع صبر فرمودند: «الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ صَبْرٌ عَلَی الْمُصِیبَةِ وَ صَبْرٌ عَلَی الطَّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَلَی الْمَعْصِیة؛ صبر سه گونه است: صبر بر مصیبت، صبر بر طاعت (پیروی از دستورات الاهی و انجام آن به نحو شایسته در عین رعایت بایستگیهای آن) و صبر بر معصیت (انجام ندادن گناه و دوری از آن).» ۵.۳ - پاداش صبردر ادامه همین روایت و در بیان جایگاه و پاداش صبر هم فرمودند: «...مَنْ صَبَرَ عَلَی الْمُصِیبَةِ حَتَّی یرُدَّهَا بِحُسْنِ الْعَزَاءِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ صَبْرَةٍ ثَلَاثَمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَینَ کُلِّ دَرَجَةٍ اِلَی دَرَجَةٍ کَمَا بَینَ تُخُومِ الْاَرْضِ اِلَی عُلُوِّ الْعَرْشِ وَ مَنْ صَبَرَ عَلَی الطَّاعَةِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ سِتَّمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَینَ الدَّرَجَةِ اِلَی الدَّرَجَةِ کَمَا بَینَ تُخُومِ الْاَرْضِ اِلَی عُلُوِّ الْعَرْشِ وَ مَنْ صَبَرَ عَنِ الْمَعْصِیةِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ تِسْعَمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَینَ الدَّرَجَةِ اِلَی الدَّرَجَةِ کَمَا بَینَ تُخُومِ الْاَرْضِ اِلَی الْعَرْش؛ [۴۳]
کربلائی، جوادعباس، الانوار الساطعة فی شرح الزیارة الجامعة، ج۳، ص۵۲۳، دار الحدیث، قم، بی تا.
[۴۴]
خرمشاهی، بهاء الدین، انصاری، مسعود، پیام پیامبر، ص۳۶۶، نشر منفرد، تهران، ۱۳۷۶ ش، چاپ اول
[۴۵]
احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم، ج۲، ص۶۴۱، دار الحدیث، قم، ۱۴۱۹ ق، چاپ اول.
پس هر آن کس که بر مصیبت صبر کند تا آنجا که آن را با حسن عزایش پاسخ گوید، خداوند برایش سیصد درجه مقرر میکند که فاصله هر درجه تا درجه[ دیگر] همچون فاصله بین آسمان تا زمین است و هر کس بر طاعت بردباری ورزد، خداوند برای او ششصد درجه مقرر میفرماید که فاصله[ هر] درجه تا درجه[ دیگر] همچون فاصله بین مرزهای زمین تا عرش است و کسی که از گناه صبر کند، خداوند برای او نهصد درجه مقرر میدارد که فاصله بین[ هر] درجه تا درجه[ دیگر] همچون فاصله بین حدود زمین تا منتهای عرش است.»همچنین حضرت فرمودند:«انَّ اللَّهَ عزّوجلّ قالَ: اِذَا ابتَلَیتُ عَبدِی بِحَبیبَتیهِ فَصَبَرَ، عَوَّضتُهُ مِنهُما الجَنَّةَ؛ [۴۶]
خرمشاهی، بهاء الدین، انصاری، مسعود، پیام پیامبر، ص۳۶۶، نشر منفرد، تهران، ۱۳۷۶ ش، چاپ اول.
چون بندهام را به دو چشمانش بیازمایم و صبر پیشه کند، در قبال[ از دست رفتن] دو چشمانش بهشت را به او میدهم.»در روایت دیگری آمده است که: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ حَاکِیاً عَنِ اللَّهِ تَعَالَی: اِذَا وَجَّهْتُ اِلَی عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِی مُصِیبَةً فِی بَدَنِهِ اَوْ مَالِهِ اَوْ وَلَدِهِ ثُمَّ اسْتَقْبَلَ ذَلِکَ بِصَبْرٍ جَمِیلٍ اسْتَحْییتُ مِنْهُ اَنْ اَنْصِبَ لَهُ مِیزَاناً اَوْ اَنْشُرَ لَهُ دِیوَان؛ [۴۸]
پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحة مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم، ص۵۹۴، نشر دنیای دانش، تهران، ۱۳۸۲ ش، چاپ چهارم.
[۴۹]
اعلمی، علاء الدین، حکم رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم، ص۲۲۶، نشر اعلمی، بیروت، ۱۴۲۳ ق، چاپ اول.
[۵۰]
صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۲، ص۱۱۶، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۱۴ق، چاپ اول.
پیامبر گرامی اسلام در حالی که این کلام را از خداوند باری تعالی نقل میکردند فرمودند:(خداوند فرموده:) اگر بندهای از بندگانم را دچار مصیبتی در بدنش یا مالش یا فرزندش گردانم و او (در مقابله و مواجهه با این مشکل) با صبری نیکو (یعنی با رضایت به خواست الاهی و عدم ناشکری و مواردی از این دست) از آن استقبال کند، من ابا دارم از اینکه برای وی میزانی برپاکنم یا دیوانی را (برای محاسبه اعمال وی) بگسترانم.» روایت دیگر: «مَنِ ابْتُلِی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ بِبَلَاءٍ وَ صَبَرَ عَلَیهِ کَانَ لَهُ مِثْلُ ثَوَابِ اَلْفِ شَهِید؛ [۵۳]
کربلایی، جواد عباس، الانوار الساطعة فی شرح الزیارة الجامعة، ج۳، ص۵۲.
[۵۴]
میلانی، سیدهاشم، تعریب منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل، ج۲، ص۴۳۳، نشر جامعه مدرسین، قم، چاپ پنجم.
اگر یکی از مومنین دچار بلا و گرفتاری ای گردد و بر آن صبر کند (و بیتابی ننماید) اجری مانند اجر هزار شهید برای او خواهد بود.» ۶ - پانویس۷ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و شکیبایی و بردباری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۵/۱۰. |